افکار من

اینها که می نویسم فکر باور منه

sharethis آیکون های اشتراک گذاری مطلب

 پاییز بود و سرخپوست ها از رئیس جدید قبیله پرسیدند که زمستان پیش رو سرد خواهد بود یا نه. از آنجایی که رئیس جدید از نسل جامعه مدرن بود و از اسرار قدیمی سرخپوست ها چیزی نیاموخته بود، با نگاه به آسمان نمی توانست تشخیص دهد زمستان چگونه خواهد بود. بنابراین برای اینکه جانب احتیاط را رعایت کند به افراد قبیله گفت که زمستان امسال سرد خواهد بود و آنها باید هیزم جمع کنند.

چند روز بعد ایده ای به نظرش رسید. به مرکز تلفن رفت و با اداره هواشناسی تماس گرفت و پرسید: آیا زمستان امسال سرد خواهد بود؟

کارشناس هواشناسی پاسخ داد: به نظر می رسد این زمستان واقعاً سرد باشد.

رئیس جدید قبیله برگشت و به افرادش گفت که هیزم بیشتری انبار کنند. یک هفته بعد دوباره از مرکز هواشناسی پرسید: آیا هنوز هم فکر میکنید زمستان سردی پیش رو داریم؟

کارشناس جواب داد: بله، زمستان خیلی سردی خواهد بود.

رئیس دوباره به قبیله برگشت و دست داد که هر تکه هیزمی که می بینند جمع کنند. هفته بعد دوباره از اداره هواشناسی پرسید: شما کاملاً مطمئن هستید که زمستان امسال خیلی سرد خواهد بود؟

کارشناس جواب داد: قطعاً و به نظر می رسد زمستان امسال یکی از سردترین زمستان هایی باشد که این منطقه به خود دیده است. رئیس قبیله پرسید: شما چطور می توانید این قدر مطمئن باشید؟

کارشناس هواشناسی گفت: چون سرخپوست ها دیوانه وار در حال جمع آوری هیزم هستند.

نوشته شده در دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:هیزم,سرخپوست,زمستان سخت,سرما,هواشناسی,رئیس قبیله,ساعت 15:38 توسط وحید| |

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد


Power By: LoxBlog.Com